آزار به کودکان و نوجوانان چه پیامدهایی دارد و چگونه باید با آن برخورد کرد؟
یکی از روزها در حالیکه منتظر مراجع بودم تا ویزیت مشاوره رو انجام بدم مادری با چشمان قرمز و پرآشوب وارد شد بعد از سلام علیک به من گفت خانم دکتر یعنی میشه به بجه ام کمک کنی. راستش درمانده شدم. گفتم چی شده؟ میشه شفاف صحبت کنی و کامل برام توضیح بدی.
نشست و بعد آهی کشید. گفت الان پسرم ١۵ سالشه در سن ١٠ سالگی بهش تجاوز شده و ما نمیدونستیم چکار کنیم برای همین کتکش زدیم و کلی تحقیرش کردیم. بعد از اون این مساله بارها تکرار شد و ما اطلاع نداشتیم تا اینکه تصادفا دیدم که این بار پسرم به بجه های فامیل پیشنهاد میده. دوباره کتک کاری شروع شد و الان درمانده شدم چون آبرو برای ما نزاشته، حالا اومدم کمکم کنید تا خوب بشه.
در این داستان چندین نکته وجود دارد یکی اینکه بی توجهی به خودمرقبتی کودکان در بعضی خانواده ها زیاد است و دیگر اینکه فکر می کنن با کتک زدن همه چیز حل میشه.
وقتی با نوجوان حرف زدم اعتماد بنفس صفر بود استرس بالا و خلاصه ترکیبی از مشکلات روان شناختی داشت
بد نیست مروری به مبحث ازار جنسی و تعرض داشته باشیم:
آزار به کودکان و نوجوانان : جرمی نابخشودنی
آزار به کودکان و نوجوانان یکی از جدیترین مسائل اجتماعی است که عواقب جبرانناپذیری برای قربانیان به همراه دارد. این پدیده شوم در اشکال مختلفی همچون آزار فیزیکی، روانی، جنسی و بیتوجهی بروز میکند و میتواند از سوی هر فردی، حتی نزدیکترین افراد به کودک، صورت بگیرد.
انواع آزار به کودکان و نوجوانان:
۱. آزار فیزیکی:
آزار فیزیکی به هرگونه رفتار عمدی و خشونتآمیز اطلاق میشود که به کودک یا نوجوان آسیب جسمی وارد کند. برخی از مصادیق آزار فیزیکی عبارتند از:
ضرب و شتم: کتک زدن کودکان با دست، مشت، یا استفاده از ابزارهایی مانند چوب و کمربند.
سوزاندن: سوزاندن بدن کودک با مواد داغ مانند آب جوش یا اشیای داغ.
بستن و محدود کردن: بستن دست و پای کودک یا محدود کردن او به یک مکان، مانند قفل کردن در اتاق یا حبس در محیطی کوچک.
محرومیت از خواب و غذا: برخی والدین یا آزارگران از روشهایی مانند محرومیت از خواب یا گرسنگی دادن به کودک به عنوان روش تنبیهی استفاده میکنند.
آزار فیزیکی میتواند منجر به جراحات جدی و ماندگار مانند شکستگی استخوان، جراحتهای داخلی و حتی مرگ شود.
۲. آزار روانی (عاطفی):
آزار روانی شامل رفتارها و گفتارهایی است که به سلامت روانی و احساسی کودک آسیب میزند. این نوع آزار معمولاً شامل رفتارهای مکرر و بیرحمانه است که عزت نفس کودک را نابود میکند و به رشد عاطفی او لطمه میزند. از جمله موارد آزار روانی میتوان به:
تحقیر و توهین: گفتن جملاتی که کودک را بیارزش و ناتوان جلوه دهد. مانند “تو هیچوقت موفق نمیشی” یا “تو بیاستفاده هستی.”
تهدید مکرر: تهدید به آسیب جسمی، رها کردن یا ترک کودک، یا تهدید به مجازاتهای سنگین.
نادیده گرفتن: بیتوجهی به نیازهای عاطفی کودک، نادیده گرفتن درخواستهای او یا عدم پاسخگویی به نیازهای ارتباطی.
کنترل و تسلط بیش از حد: محدود کردن انتخابهای کودک و ایجاد ترس از اشتباه، بهگونهای که کودک احساس کند همیشه تحت نظارت و کنترل شدید قرار دارد.
آزار روانی اغلب کمتر مورد توجه قرار میگیرد اما میتواند تأثیرات عمیقی بر عزت نفس و سلامت روان کودک داشته باشد.
۳. آزار جنسی:
آزار جنسی یکی از جدیترین و ماندگارترین انواع آزار به کودکان و نوجوانان است که تأثیرات مخربی بر جسم و روان کودک به جا میگذارد. این نوع آزار شامل هر نوع رفتار جنسی ناپسند یا غیرقانونی با کودک است. برخی از مصادیق آزار جنسی عبارتند از:
تماس جنسی: هرگونه تماس فیزیکی جنسی با کودک، چه در داخل خانواده و چه خارج از آن، مانند لمس بدن، بوسیدن یا سایر اشکال تماس جنسی.
استفاده از کودک برای پورنوگرافی: به کار گرفتن کودک در تولید محتوای جنسی یا وادار کردن او به مشاهده پورنوگرافی.
تجاوز جنسی: شامل هر نوع دخول یا تلاش برای دخول جنسی به کودک.
فریب دادن کودک: ایجاد رابطههای احساسی نادرست برای فریب دادن کودک و انجام رفتارهای ناپسند جنسی.
آزار جنسی معمولاً با تهدید و فشار روانی همراه است و کودکان اغلب از ترس یا شرم نمیتوانند آن را افشا کنند.
۴. بیتوجهی (غفلت):
بیتوجهی یا غفلت به عدم تأمین نیازهای اساسی کودک اطلاق میشود. این نیازها ممکن است فیزیکی، روانی یا عاطفی باشند. برخی از موارد بیتوجهی شامل:
عدم تأمین غذا و آب کافی: کودک را از مواد غذایی کافی محروم کردن یا فراهم نکردن آب سالم.
نبود پوشاک و سرپناه مناسب: بیتوجهی به نیاز کودک به پوشاک مناسب، خانهای امن و گرم، یا عدم فراهم کردن مکانی مناسب برای زندگی.
غفلت به نیازهای بهداشتی و پزشکی: نادیده گرفتن نیازهای پزشکی کودک، عدم رساندن او به پزشک در صورت بیماری یا آسیب دیدگی.
بیتوجهی به نیازهای عاطفی: فراهم نکردن محیطی پر از محبت، نادیده گرفتن نیازهای احساسی و ارتباطی کودک یا محروم کردن او از ارتباطات مثبت.
بیتوجهی میتواند اثرات طولانیمدتی بر رشد کودک داشته باشد و باعث شود که او دچار مشکلات جسمی و روانی شود.
دلایل آزار به کودکان:
دلایل آزار به کودکان بسیار پیچیده و متنوع است و عوامل مختلفی در بروز آن نقش دارند، از جمله:
مشکلات روانی والدین: اختلالات شخصیتی، افسردگی، اضطراب و اعتیاد در والدین میتواند منجر به رفتارهای خشونتآمیز شود.
تاریخچه آزار در خانواده: کودکانی که خود مورد آزار قرار گرفتهاند، احتمال بیشتری دارد که در بزرگسالی به کودکان خود آسیب برسانند.
فشارهای اقتصادی و اجتماعی: مشکلات مالی، بیکاری، تنشهای خانوادگی و فشارهای اجتماعی میتوانند به افزایش احتمال آزار کودک منجر شوند.
کمبود دانش و مهارتهای فرزندپروری: نداشتن اطلاعات کافی درباره روشهای صحیح تربیت کودک و مدیریت خشم، میتواند به بروز رفتارهای خشونتآمیز منجر شود.
عواقب آزار به کودکان
آزار به کودکان، چه به صورت فیزیکی، روانی، جنسی یا بیتوجهی، تأثیرات عمیق و ماندگاری بر رشد و زندگی آینده کودکان دارد. این تأثیرات میتوانند در سه حوزه اصلی، یعنی روانی-احساسی، رفتاری-اجتماعی و جسمانی بروز کنند و با ورود به دوران بزرگسالی نیز ادامه یابند. در زیر، این اثرات به طور کامل توضیح داده شده است:
۱. عواقب روانی-احساسی:
افسردگی و اضطراب مزمن: کودکانی که تحت آزار قرار گرفتهاند، بیشتر در معرض افسردگی و اضطراب مزمن هستند. این احساسات معمولاً با عزت نفس پایین، احساس بیارزشی و بیکفایتی همراه هستند. این افراد ممکن است دچار حس دائم بیاعتمادی نسبت به دیگران شوند.
اختلال استرس پس از سانحه (PTSD): آزارهای فیزیکی و جنسی بهویژه میتوانند به ایجاد PTSD منجر شوند. در این وضعیت، قربانی ممکن است بهطور مداوم به خاطرات تروماتیک خود بازگردد، از خوابهای آزاردهنده و فلاشبکها رنج ببرد و دچار اختلال در تمرکز و حافظه شود.
ایجاد اختلالات شخصیتی: آزار در دوران کودکی میتواند باعث ایجاد یا تشدید اختلالات شخصیتی مانند اختلال شخصیت مرزی، ضد اجتماعی، و خودشیفتگی شود. این اختلالات میتوانند تأثیرات منفی بر روابط اجتماعی و حرفهای فرد بگذارند.
خودکشی و خودآزاری: احساسات شدید ناامیدی و بیقدرتی ناشی از آزار میتواند قربانیان را به سمت افکار خودکشی یا رفتارهای خودآزارانه هدایت کند. بسیاری از کودکان و نوجوانان آسیبدیده از این روشها برای فرار از دردهای روانی خود استفاده میکنند.
۲. عواقب رفتاری-اجتماعی:
پرخاشگری و رفتارهای خطرناک: بسیاری از کودکانی که در معرض آزار قرار گرفتهاند، در بزرگسالی دچار مشکلات رفتاری میشوند. آنها ممکن است به رفتارهای پرخاشگرانه، خشونتآمیز یا رفتارهای غیرقانونی روی بیاورند. این مسئله میتواند منجر به مشکلات در روابط اجتماعی و برخورد با قانون شود.
انزوای اجتماعی و گوشهگیری: برخی کودکان آسیبدیده به دلیل تجربه ترس و اضطراب ناشی از آزار، از محیطهای اجتماعی فاصله میگیرند. این افراد معمولاً از برقراری ارتباطات جدید پرهیز میکنند و به انزوای اجتماعی دچار میشوند که میتواند منجر به مشکلات اجتماعی گستردهتر در زندگی بزرگسالی شود.
اعتیاد به مواد مخدر و الکل: قربانیان آزار اغلب به مواد مخدر و الکل به عنوان راهی برای فرار از دردهای روانی خود روی میآورند. این نوع رفتارهای خودتخریبی به مرور زمان به اعتیاد تبدیل شده و زندگی آنها را در معرض خطر جدی قرار میدهد.
مشکلات آموزشی و شغلی: کودکانی که در معرض آزار قرار گرفتهاند، به دلیل مشکلات تمرکز و حافظه ممکن است در زمینههای تحصیلی و شغلی عملکرد ضعیفی داشته باشند. این مشکلات میتوانند باعث کاهش موفقیتهای تحصیلی و شغلی در آینده شوند.
۳. عواقب جسمانی:
آسیبهای جسمی بلندمدت: کودکانی که تحت آزار فیزیکی شدید قرار میگیرند، ممکن است دچار آسیبهای جسمی ماندگار مانند شکستگی استخوانها، سوختگیها، و مشکلات عصبی شوند. این آسیبها میتوانند زندگی آنها را برای همیشه تحت تأثیر قرار دهند و نیاز به مراقبتهای پزشکی طولانیمدت داشته باشند.
بیماریهای جسمی ناشی از استرس: تجربه آزار در دوران کودکی میتواند باعث افزایش استرس مزمن شود که به مرور زمان منجر به بروز بیماریهای جسمی مانند فشار خون بالا، بیماریهای قلبی، دیابت، و مشکلات گوارشی میشود.
مشکلات جنسی و باروری: کودکانی که در معرض آزار جنسی قرار گرفتهاند، ممکن است در بزرگسالی با مشکلات جنسی مواجه شوند. این مشکلات شامل اختلالات عملکرد جنسی، بیمیلی جنسی، و در موارد شدیدتر، ناباروری هستند. این مسائل میتوانند روابط شخصی و زناشویی آنها را تحت تأثیر قرار دهند.
۴. عواقب اجتماعی-ارتباطی:
مشکلات در روابط صمیمانه: قربانیان آزار اغلب در برقراری و حفظ روابط صمیمانه با دیگران دچار مشکل میشوند. این افراد ممکن است از اعتماد کردن به دیگران بترسند و یا به دلیل تجربیات گذشته، از ایجاد روابط احساسی عمیق خودداری کنند.
انتقال الگوهای رفتاری به نسل بعد: کودکانی که مورد آزار قرار گرفتهاند، در صورتی که درمان نشوند، ممکن است الگوهای خشونتآمیز و آسیبزا را به فرزندان خود منتقل کنند. این مسئله میتواند چرخهای از خشونت و آزار را در نسلهای بعدی ایجاد کند.
۵. عواقب شغلی و مالی:
کاهش فرصتهای شغلی: تجربه آزار در دوران کودکی و نوجوانی میتواند باعث کاهش عملکرد تحصیلی و در نهایت محدودیت در فرصتهای شغلی شود. بسیاری از قربانیان آزار به دلیل مشکلات روانی و احساسی در انجام مسئولیتهای شغلی خود دچار مشکل میشوند و از پیشرفت حرفهای باز میمانند.
مشکلات مالی: به دلیل عدم توانایی در حفظ شغل پایدار یا مواجهه با هزینههای بالای درمان و مراقبتهای روانی و جسمانی، قربانیان آزار ممکن است با مشکلات مالی طولانیمدت مواجه شوند.
چه باید کرد؟
برای مقابله با آزار کودکان و نوجوانان و پیشگیری از وقوع چنین جرایمی، باید مجموعهای از اقدامات در سطح فردی، خانوادگی، اجتماعی، و حکومتی صورت گیرد. این اقدامات شامل گزارشدهی، جستجوی کمک حرفهای، آموزش مستمر، و تقویت قوانین و حمایتهای قانونی میشود.
۱. گزارشدهی و اطلاعرسانی:
گزارشدهی یکی از اولین و مهمترین گامها برای مقابله با آزار کودکان است. اگر شاهد آزار کودکی هستید یا مشکوک به وقوع آن هستید، موارد زیر باید انجام شود:
اطلاع به نهادهای حمایتی: در صورت مشاهده آزار، فوراً باید با سازمانهای حمایتی از کودکان مانند بهزیستی، نیروی انتظامی، یا نهادهای تخصصی دیگر تماس گرفته شود.
حفاظت از کودک: در موارد اضطراری، کودک باید فوراً از محیط آزار جدا شده و به مکانی امن منتقل شود.
تشویق به افشای آزار: والدین، معلمان، و مشاوران باید محیطی امن و بدون قضاوت فراهم کنند تا کودکانی که مورد آزار قرار گرفتهاند، بدون ترس از مجازات، آزار را گزارش کنند.
۲. جستجوی کمک حرفهای:
اگر خودتان یا کودکی که میشناسید، قربانی آزار بوده است، باید از متخصصان کمک بگیرید. این کمک میتواند شامل:
مشاوره روانشناسی: کودکان قربانی آزار به جلسات مشاوره رواندرمانی نیاز دارند تا بتوانند از اثرات منفی آزار عبور کنند. این جلسات باید شامل مداخلات تخصصی برای بازسازی اعتماد به نفس، کاهش اضطراب، و مقابله با افسردگی باشد.
حمایت خانوادگی: خانوادهها باید از مشاوران و متخصصان درخواست راهنمایی کنند تا بتوانند رفتار خود را اصلاح کرده و محیطی حمایتی برای کودک ایجاد کنند.
پیگیری قانونی: در موارد آزار جنسی یا فیزیکی شدید، باید پیگیری قانونی صورت گیرد تا مجرمان به مجازات برسند و حقوق کودک حفظ شود.
۳. آموزش مستمر والدین و مربیان:
آموزش والدین و مربیان در زمینه پیشگیری از آزار کودکان و آگاهی از روشهای صحیح فرزندپروری بسیار ضروری است. اقدامات زیر میتواند در این راستا موثر باشد:
آموزش فرزندپروری: والدین باید با روشهای فرزندپروری مثبت و بدون خشونت آشنا شوند و یاد بگیرند که چگونه در شرایط مختلف احساسات خود را مدیریت کنند.
یادگیری شناسایی نشانههای آزار: معلمان، مربیان، و افراد نزدیک به کودک باید بتوانند نشانههای جسمی و روانی آزار را شناسایی کنند و در صورت مشاهده آنها، فوراً به متخصصان گزارش دهند.
آموزش به کودکان درباره خودمراقبتی: کودکان باید از سنین پایین درباره حریم شخصی، نحوه شناسایی رفتارهای ناپسند، و اهمیت گزارشدهی هرگونه آزار آموزش ببینند. این آموزشها باید به شیوهای انجام شود که کودک بتواند درک درستی از خطرات احتمالی داشته باشد.
۴. حمایتهای اجتماعی و خانوادگی:
ایجاد شبکههای حمایتی: جامعه باید از طریق ایجاد شبکههای حمایتی برای کودکان و والدین در معرض خطر، به کاهش احتمال وقوع آزار کمک کند. این شبکهها میتواند شامل گروههای حمایتی برای والدین، خدمات مشاورهای رایگان، و کمپینهای افزایش آگاهی باشد.
تقویت نقش مشاوران و مددکاران اجتماعی: مشاوران و مددکاران اجتماعی باید نقش فعالتری در جامعه داشته باشند و به طور منظم به مدارس، خانوادهها، و مراکز کودکپروری مراجعه کنند تا به افراد آسیبپذیر کمک کنند.
۵. تغییر و تقویت قوانین:
دولتها و نهادهای قانونگذاری باید قوانین مربوط به حفاظت از حقوق کودکان را تقویت کنند و با اقدامات قاطعتری از وقوع آزار جلوگیری کنند:
تشدید مجازات برای آزارگران: مجازاتهای سنگینتری برای کسانی که کودکان را آزار میدهند، به ویژه در موارد آزار جنسی و فیزیکی، در نظر گرفته شود تا به عنوان یک عامل بازدارنده عمل کند.
حمایت قانونی از قربانیان: کودکان قربانی باید از حمایتهای قانونی، مانند حفاظت در برابر تماس با آزارگران و دسترسی به خدمات رواندرمانی رایگان، برخوردار باشند.
حذف موانع افشای آزار: موانع قانونی و اجتماعی که مانع افشای آزار میشود، مانند ترس از مجازات، باید برداشته شوند.
۶. آگاهی عمومی و فرهنگسازی:
برگزاری کمپینهای آگاهیبخشی: نهادهای اجتماعی و دولتی باید کمپینهای آگاهیبخش را برای افزایش شناخت عمومی از خطرات آزار کودکان و روشهای پیشگیری از آن برگزار کنند.
رسانهها و آموزش همگانی: رسانهها نقش مهمی در تغییر نگرش جامعه دارند. با استفاده از تبلیغات و برنامههای آموزشی، میتوان به خانوادهها و افراد جامعه درباره اهمیت حفاظت از کودکان آموزش داد.
۷. پیشگیری از طریق آموزش در مدارس:
برنامههای آموزشی در مدارس: مدارس باید برنامههای آموزشی را با هدف آموزش کودکان در مورد حقوق خود، شناسایی خطرات، و نحوه برخورد با موقعیتهای مشکوک به آزار اجرا کنند.
آموزش به معلمان: معلمان باید آموزشهای لازم در زمینه شناسایی نشانههای آزار و نحوه مداخله موثر را دریافت کنند تا در صورت نیاز بتوانند به کودکانی که در معرض خطر هستند، کمک کنند.
حرف آخر
حفاظت از کودکان و نوجوانان وظیفهای همگانی است که از خانوادهها تا نهادهای دولتی و جامعه باید آن را جدی بگیرند. آزار به کودکان نه تنها جرم نابخشودنی است، بلکه اثرات جبرانناپذیری بر روح و روان قربانیان باقی میگذارد. هر یک از ما میتوانیم با توجه، آگاهی، و آموزش، گامی در جهت کاهش این پدیده و ایجاد آیندهای روشنتر برای نسلهای بعد برداریم. به یاد داشته باشیم که سلامت جسمانی و روانی کودکان امروز، ضامن سلامت جامعه و بزرگسالان فردا است. از همین امروز، مسئولیت خود را در قبال کودکان بپذیریم و برای ساختن دنیایی امنتر و مهربانتر برای آنها تلاش کنیم.