درمان صدا بیزاری نوجوان۱۴ ساله(11)

مادری آشفته و نگران از نوجوان ۱۴ ساله اش وارد مطب میشود و با منشی صحبت می کند. در حالیکه در اتاقم منتظر ورود مراجع بودم مادر وارد میشود. بعد از سلام و احوال پرسی، مادر می نشیند و بعد میگه خانم دکتر پیش شما آمدم تا پسرم رو درمان کنی. مدتیه که فقط در اتاقش است. انگار افسرده است. تازه گاهی بهانه گیر شده و از اینکه غذا می خوریم ایراد می گیره و میگه دهنتون صدا میده و حالم بد میشه. بعد از اینکه براش توضیح دادم که گاهی استرس این طور می کنه ازش خواستم تا پسرش رو ببینم.
مادر درست می گفت، پسرش افسرده شده بود و این افسردگی باعث انزوای او شده بود و از طرفی دچار میسوفونیا یا صدا بیزاری شده بود. امروز که این مطلب را مینویسم جلسه ۵ درمان این نوجوان است و خدا رو شکر در شرایط خوبی است.
مبتلایان به صدابیزاری معمولاً با شنیدن صداهایی مانند جویدن آدامس، تخمه شکستن، صاف کردن گلو، هورت کشیدن، سرفه، فین فین کردن مداوم، تایپ کردن، خر و پف کردن یا صدای تقتق مداوم دچار عصبانیت شده و میل شدیدی به ترک محیط پیدا میکنند. محرکهای دیداری مثلاً تکانهای مداوم پا یا دست دیگران در اثر بیقراری، دیدن فرد در حال جویدن آدامس یا جویدن ناخن هم میتوانند عامل تحریک عصبی این افراد شوند. کسی که روی فلزی خش می اندازد و باعث احساسات بدی میشود.
هر فرد به دستهٔ خاصی از محرکها حساسیت نشان میدهد و میزان حساسیت فرد به هر کدام از محرکها متفاوت است.
این احساسات منفی میتواند از متوسط تا زیاد باشد و حتی به اضطراب یا عصبانیت تمام عیار تبدیل شود. همچنین احساس نیاز به ترک سریع مکان هم معمول است. فرد در مواجهه با محرکها ممکن است دچار آشفتگی، حالت تدافعی یا تهاجمی شود. فرد ممکن است با تقلید و شکلک درآوردن، دور کردن خود از محرک یا نشان دادن خشم و عصبانیت به شخص ایجادکنندهٔ محرک واکنش نشان دهد.
بعضی افراد مبتلا به صدابیزاری تلاش میکنند، تماسشان را با محل یا افراد و موقعیتهایی که آنها را در معرض محرکها قرار میدهند، محدود کنند. متأسفانه این امر همیشه ممکن نیست. در بیشتر موارد نزدیکترین افراد به فرد مبتلا، ایجادکنندهٔ بدترین محرکها (که در صدر آنها صداهای ایجاد شده از دهان قرار دارد) هستند.
دلیل ابتلا صدا بیزاری ناشناخته است و هنوز قطعاً مشخص نیست مشکل از کجاست. اما بهطور کلی مشکلات عصبی، روانشناسی و ژنتیک در آن نقش دارند. برخی تحقیقات نشان میدهد که میسوفونیا ژنتیکی است و بیشتر به صداهای دهانی مربوط میشود.
این اصطلاح در سال ۲۰۰۰ و در تمایز با اختلال هراس از صدا (فنوفوبیک) و برای کسانی به کار رفت که اعصابشان با صدا تحریک میشد، پیشنهاد شد. محققان معتقدند که نفرت از صدا، به خود صداها مربوط نمیشود. بلکه میتواند ناشی از خاطرات ناخوشایندی باشد که در کودکی برای فرد اتفاق افتادهاست.
برای درمان می توان از شناختی رفتاری و ذهن آگاهی استفاده کرد. روانشناس با انجام مصاحبه و تکنیک های مورد نیاز به درمان این افراد کمک می کند.